سعدی_گلستانباب دوم - در اخلاق درويشان (فهرست)

حکایت (1٥)

پادشاهی پارسائی را گفت: هیچت از ما یاد میاید؟ گفت: بلی هر گه که خدا را فراموش میکنم

1. هرسو دود آن کش ز در خویش براند

2. وآنرا که بخواند بدر کس ندواند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
* بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
شعر کامل
سعدی
* از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
* کی از سپند سوخته گردد صدا بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی