صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 102

1. غم ز خاطر می برد غمخانه من خلق را

2. طفل مشرب می کند دیوانه من خلق را

3. موجه دریای تحقیق است مد خامه ام

4. مست وحدت می کند میخانه من خلق را

5. از پریزادان معنی نیست خالی کلبه ام

6. داغ دارد گوشه ویرانه من خلق را

7. گر چه از افسانه گردد گرم، چشم مردمان

8. خواب سوزد گرمی افسانه من خلق را

9. گلستان از ناله بلبل اگر هشیار شد

10. کرد بی خود نعره مستانه من خلق را

11. از بتان آزری سخت است دل برداشتن

12. سنگ راه کعبه شد بتخانه من خلق را

13. مردمان را خنده می آید به اشک تلخ من

14. می شوم دام تماشا دانه من خلق را

15. بس که بی باکانه در آغوش گیرد شمع را

16. گرم جانبازی کند پروانه من خلق را

17. با کمال آشنایی، از جهان بیگانه ام

18. داغ دارد معنی بیگانه من خلق را

19. خاطری دارم ز گنج خسروان معمورتر

20. می کند بی خانمان ویرانه من خلق را

21. گر ببندد محتسب صائب در میخانه را

22. تا قیامت بس بود پیمانه من خلق را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بسر سر بالین من هر شب خیال زلف او
* دسته دسته سنبل خواب پریشان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی
* میگساری که لب و چشم تو بیند، داند
* که چرا از نظرم شکر و بادام افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سحر شکفته تر از گل ز خواب برخیزد
* به دست طفل گذارند چون حنا در خواب
شعر کامل
صائب تبریزی