صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1118

1. بی تزلزل نیست هرکس چون علم استاده است

2. عشرت روی زمین از مردم افتاده است

3. تشنه چشمان بحر را سازند در یک دم سراب

4. حسن محجوب تو چون آیینه را رو داده است؟

5. با تهیدستان ندارد سختی ایام کار

6. سرو بی حاصل ز سنگ کودکان آزاده است

7. پای موران بند بر آیینه نتوان شدن

8. از قبول نقش، لوح سینه ما ساده است

9. گر چه می دانند دامان وسایل زاهدان

10. بیش عارف پرده بیگانگی سجاده است

11. آه مظلومان کند اولاد ظالم را کباب

12. پله این ناوک دلدوز دور افتاده است

13. حرص، صائب در بهاران است بی برگ و نوا

14. برگ عیش قانعان در برگریز آماده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
* نه هر که آینه سازد سکندری داند
شعر کامل
حافظ
* دلا در ملک شبخیزی گر از اندوه نگریزی
* دم صبحت بشارتها بیارد زآن دیار آخر
شعر کامل
حافظ
* هر دانۀ اشکی که به راه تو فشاندم
* از فیض وفا، مهر گیاهی شد و برخاست
شعر کامل
حزین لاهیجی