صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 117

1. نیست از درد غریبی چون گهر پروا مرا

2. بستر از گرد یتیمی بود در دریا مرا

3. طره زنجیرم از ریحان بود شاداب تر

4. می چکد آب حیات از ظلمت سودا مرا

5. وحشت من از سبکروحان گرانی می کشد

6. هست بر دل کوه قاف از صحبت عنقا مرا

7. یک سر مو نیست از تیغ زبان اندیشه ام

8. می کند زخم نمایان چون قلم گویا مرا

9. نور خورشیدم، ز امداد خسیسان فارغم

10. نیستم آتش که هر خاری کند رعنا مرا

11. خار راه عشق چون مژگان به چشمم بار نیست

12. گو نرنجاند به منت سوزن عیسی مرا

13. خلد با آن ناز و نعمت دام راه من نشد

14. چون تواند صید کردن نعمت دنیا مرا؟

15. کوه آهن را شرار من گریبان پاره کرد

16. لنگر پرواز نتواند شدن خارا مرا

17. طشت من چون آفتاب از بام چرخ افتاده است

18. ساده لوح آن کس که می خواهد کند رسوا مرا

19. من که در خامی چو عنبر سود خود را دیده ام

20. نیست ممکن پخته سازد جوش این دریا مرا

21. نیست صائب در بساط من به غیر از درد و داغ

22. می شود معمور هر کس می خرد یک جا مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در همین زیتون و تین خواهد یقین شد آنکه هست
* طعم آن شیرینی مطلق بهر چیزی ضمین
شعر کامل
قاآنی
* زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما
* رو نمی تابیم از سیلاب، دریابیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
* بلای عشق تو بنیاد صبر برکند است
شعر کامل
سعدی