صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1187

1. صبح از خورشید تابان دست بر دل مانده ای است

2. آفتاب از صبح داغ در نمک خوابانده ای است

3. دانه امید ما در عهد این بی حاصلان

4. در زمین کاغذین، تخم شرار افشانده ای است

5. شکوه ما در زمان خوی آن بیدادگر

6. نامه در رخنه دیوار نسیان مانده ای است

7. با تو ظالم برنمی آید، وگرنه آه من

8. پنجه زورآوران چرخ را پیچانده ای است

9. حلقه جمعیتی گر هست در زیر فلک

10. دیده بینایی از وضع جهان پوشانده ای است

11. فتنه آخر زمان در دور چشم مست او

12. شیشه بی باده بر طاق نسیان مانده ای است

13. کیست صائب با دل پر خون درین وحشت سرا؟

14. از حریم قرب، بی تقصیر بیرون مانده ای است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* یاد تو زود چون رود از دل که همرهش
* در اولین قدم نفس آخرین ماست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* تو در جنگ آیی روم من به صلح
* خدای جهان را جهان تنگ نیست
شعر کامل
مولوی