صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1189

1. با رخ خندان او گل چهره نگشوده ای است

2. برق با جولان شوخش پای خواب آلوده ای است

3. می کشد در خاک و خون نظارگی را دیدنش

4. سبز تلخ من عجب شمشیر زهرآلوده ای است

5. گردش پرگارش از مرکز بود آسوده تر

6. عالم حیرت، عجایب عالم آسوده ای است

7. چشم عبرت بین به خواب نوبهاران رفته است

8. ورنه هر برگ خزانی دست بر هم سوده ای است

9. تلخکامی های ما از لب گشودنهای ماست

10. ورنه پر شکر بود هر جالب نگشوده ای است

11. خاطر آسوده در وحشت سرای خاک نیست

12. هست در زیر زمین، اینجا اگر آسوده ای است

13. جاده چون زنجیر می پیچد به پای رهروان

14. در پی این کاروان گویا قدم فرسوده ای است

15. در شبستانی که من پروانه او گشته ام

16. دولت بیدار، صائب چشم خواب آلوده ای است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای باد اگر به گلشن روحانیان روی
* یار قدیم را برسانی دعای یار
شعر کامل
سعدی
* ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
* روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
شعر کامل
حافظ
* دلیر و خردمند و هشیار باش
* به پاس اندرون نیز بیدار باش
شعر کامل
فردوسی