صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1215

1. وقت آن کس خوش که لب را بر لب پیمانه بست

2. جبهه را چون خشت بر خاک در میخانه بست

3. با سیه چشمان نمی جوشد دل مجنون ما

4. داغ خونها خورد تا خود را بر این دیوانه بست

5. وعده بوس آرزوی تشنه را در خواب کرد

6. دیده این طفل را شیرینی افسانه بست

7. گر ملایم بگذری از مشهد ما عیب نیست

8. شمع نخل موم بهر ماتم پروانه نیست

9. چون نپیچاند به افسون دست گستاخ مرا؟

10. زلف طراری که بتواند زبان شانه نیست

11. خاک ما از عافیت آباد خاموشان بود

12. حرف نتوان بر لب ما چون لب پیمانه بست

13. می کنی منع سرشک از دیده خونبار من

14. جز تو ای مژگان که در بر روی صاحبخانه بست؟

15. محتسب دست تعدی گر چنین سازد دراز

16. در گلوی شیشه خواهد سبحه صد دانه بست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* خاکساری که به خواری به جهان ننگرد او
* بر سرش خاک که از خاک بسی خوارتر است
شعر کامل
عطار
* فلفل فکنده است برآتش بنام ما
* آن خال هندوئی سیه مهره باز باز
شعر کامل
خواجوی کرمانی