صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 129

1. دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا

2. تنگ ظرفم، رنگ می مدهوش می سازد مرا

3. مهره گهواره ام اشک است چون طفل یتیم

4. می خورد خون دایه تا خاموش می سازد مرا

5. شعله های شخ از صرصر شود بی باک تر

6. سیلی استاد، بازیگوش می سازد مرا

7. پرده شرم و حجاب من ز گل نازکترست

8. گرمی نظاره شبنم پوش می سازد مرا

9. می کنم در جرعه اول سبکبارش ز غم

10. چون سبو هر کس که بار دوش می سازد مرا

11. حسن مهتابی مرا می ریزد از هم چون کتان

12. از بهار افزون خزان مدهوش می سازد مرا

13. گر چنین خواهد ز روی درد بلبل ناله کرد

14. همچو شاخ گل سراپا گوش می سازد مرا

15. همچنان بر سرو سیمین تو می لرزد دلم

16. گر نسیم از برگ گل آغوش می سازد مرا

17. گر چه می داند نماند برق پنهان در سحاب

18. آسمان ساده دل خس پوش می سازد مرا

19. صائب از گفت و شنود خلق مغزم پوچ شد

20. گوش سنگین و لب خاموش می سازد مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ژاله از روی لاله دور مکن
* تا نسوزد ز شعله بستان را
شعر کامل
عراقی