صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1334

1. آن لب نو خط غباری از دل ما برنداشت

2. آب خضر از دل سیاهی فکر اسکندر نداشت

3. خانمان سوزست برق بی نیازیهای حسن

4. ورنه آن آیینه رو حاجت به خاکستر نداشت

5. از بیابانی که سالم برد بیدردی مرا

6. غیر خون بی گناهان لاله دیگر نداشت

7. من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین

8. عشقبازی پله ای از دار بالاتر نداشت

9. چون هلال عید، دور جام یک دم بیش نیست

10. وقت آن کس خوش که چشم از چشم ساقی برنداشت

11. چشم خواب آلود ما مستغنی از افسانه بود

12. کشتی ما از گرانباری غم لنگر نداشت

13. بود صائب در گرفتاری حضور دل مرا

14. غیر دام اوراق ما شیرازه دیگر نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی
* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد
* عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی