صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1476

1. هر چه جز گوهر عشق است درین بحر کف است

2. هر حیاتی که نه در عشق سرآید تلف است

3. نعل وارون نکند راست روان را گمراه

4. چه زیان دارد اگر پشت کمان بر هدف است؟

5. روی خورشید نباشد به نقابی محتاج

6. روشنی گوهر بی قیمت ما را صدف است

7. می رسد کلفت ایام به ارباب کمال

8. تا هلال است مه آسوده ز رنج کلف است

9. مصحف روی بتان را نبود نقطه سهو

10. کوکب خال به هر جا که بود در شرف است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
* تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
شعر کامل
سعدی
* معلم گومده تعلیم بیداد آن پَری رو را
* که جز خوی نکو لایق نباشد روی نیکو را
شعر کامل
جامی