صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1517

1. هر قدم سست کی از وادی ما آگاه است؟

2. دم شمشیر فنا جاده این راه است

3. لب بی آه به ماتمکده گردون نیست

4. این نه خط است به دور لب ساغر، آه است

5. گر چه ظاهر به سر زلف نمی پردازد

6. از پریشانی من موی به موی آگاه است

7. در ره عشق کسی را خبر از منزل نیست

8. خضر این بادیه چون ریگ روان گمراه است

9. خست چرخ که صد جامه اطلس دارد

10. تا به حدی است که پیراهن یوسف چاه است

11. صائب امروز تویی ز اهل سخن قدرشناس

12. که به غیر از تو ز مقدار سخن آگاه است؟

13. صائب از قافله عشق مدد می طلبد

14. یوسف طبع که عمری است اسیر چاه است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
* یوسف نیست درین مصر که زندانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* سرو آزاد به بالای تو می‌ماند راست
* لیکنش با تو میسر نشود رفتاری
شعر کامل
سعدی