صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1527

1. غنچه را چاک به دامن ز گریبان رفته است

2. تا که دیگر به تماشای گلستان رفته است؟

3. از لب یار به پیغام بسازید که خضر

4. بارها تشنه ازین چشمه حیوان رفته است

5. بوی خون می رسد از تربت مجنون به مشام

6. شیر هر چند که بیرون ز نیستان رفته است

7. دشت دریا شده و چشم غزالان عنبر

8. تا که امروز ازین بادیه گریان رفته است؟

9. یوسف مصر شد از بند به خوابی آزاد

10. یوسف ماست که از یاد عزیزان رفته است

11. مگشا لب به شکرخنده شادی زنهار

12. که گل از باغ به این زخم نمایان رفته است

13. می کشد ناز گل از هر سر خاری صائب

14. بلبل ما ز قفس تا به گلستان رفته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چیست فزون از دو جهان شهر عشق
* بهتر از این شهر و دیاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی