صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1640

1. پرده از راز من گوشه نشین ساز گرفت

2. برق در خرمنم از شعله آواز گرفت

3. بوی گل را نتوان در گره شبنم بست

4. به خموشی نتوان دامن این راز گرفت

5. شد صفای لب میگون تو بیش از خط سبز

6. باده حسن دگر از شیشه شیراز گرفت

7. مکن ای شمع نهان چهره ز پروانه من

8. که ز خاکسترم این آینه پرداز گرفت

9. زان خم زلف برآوردن دل دشوارست

10. نتوان طعمه ز سر پنجه شهباز گرفت

11. سرمه در حجت ناطق ننماید تأثیر

12. نتوان نکته بر آن چشم سخن ساز گرفت

13. هر که دانست سرانجام حیات است فنا

14. چون شرر دامن انجام در آغاز گرفت

15. به تماشای گل و لاله کجا پردازد؟

16. آن که آیینه ز مشاطه به صد ناز گرفت

17. گر چه هر گوشه ترا هست نظر باز دگر

18. نظر لطف ز صائب نتوان باز گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی
* حسن و عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست
* پیش مردم شمع در بر می کشد پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
* بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی