صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1850

1. شب گذشته دل از زلف پر شکن می گفت

2. غریب بود، ز حب الوطن سخن می گفت

3. گهر چو کرد وداع صدف عزیز شود

4. عزیز مصر به یعقوب این سخن می گفت

5. اگر پیاله سراپا دهن نمی گردید

6. که حرف بوسه ما را به آن دهن می گفت؟

7. ازان خموش به کنجی نشسته بودم دوش

8. که شرح حال مرا شمع انجمن می گفت

9. هلال واری ازان سینه دید و رفت از دست

10. گلی که روز وز شب از چاک پیرهن می گفت

11. همیشه آه هوادار لاله رویان بود

12. نسیم تا نفس آخر از چمن می گفت

13. چو غنچه مشت زری عندلیب اگر می داشت

14. هزار نکته رنگین به یک دهن می گفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
* غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد
شعر کامل
حافظ
* جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون
* خنده در هنگامه ماتم نمی باید زدن
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو من برخاست، از قدش قیامت شد پدید
* غیر آن قامت که من دیدم قیامت را که دید؟
شعر کامل
هلالی جغتایی