صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1884

1. آن را که در وطن لب نانی میسرست

2. سی شب ز ماه عید سرایش منورست

3. در خانه های کهنه بود مور و مار بیش

4. حرص و امل به طینت پیران فزونترست

5. ارباب احتیاج اگر آبروی خویش

6. گردآوری کنند، به از عقد گوهرست

7. هرگز نگردد آینه را دل به آب صاف

8. ظلمت ز آب خضر نصیب سکندرست

9. در کنه ذات، فکر به جایی نمی رسد

10. دریای بیکنار چه جای شناورست؟

11. فردی که ساده است نیارند در حساب

12. دیوانه را چه کار به دیوان محشرست؟

13. از بس گزیده است سلامت روی مرا

14. موج خطر به چشم من آغوش مادرست

15. در قطره ای چه جلوه کند بحر بیکنار؟

16. در چشم مور ملک سلیمان محقرست

17. صائب به غیر نامه عالم نورد من

18. هر نامه ای که هست و بال کبوترست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ
* چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
* خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
شعر کامل
حافظ
* روی از خدا به هر چه کنی شرک خالصست
* توحید محض کز همه رو در خدا کنیم
شعر کامل
سعدی