صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1917

1. ای روح، سیر عالم امکان چه لازم است؟

2. رفتن به پای خویش به زندان چه لازم است؟

3. ای قطره چون قرار نداری به دست ابر

4. بیرون شدن ز قلزم و عمان چه لازم است؟

5. زهر فنا چو عاقبت کار خوردنی است

6. خوردن فریب چشمه حیوان چه لازم است؟

7. نیکی ثمر در آب روان زود می دهد

8. با تیغ او مضایقه جان چه لازم است؟

9. عشق بلند در گرو قهر و لطف نیست

10. دشنام فاش و خنده پنهان چه لازم است؟

11. چون باد صبح کار مرا می کند تمام

12. بر شمع من فشاندن دامان چه لازم است؟

13. در جنگ، می کند لب خاموش کار تیغ

14. دادن جواب مردم نادان چه لازم است؟

15. چون درد کامرانی خود می کند دواست

16. اظهار درد پیش طبیبان چه لازم است؟

17. وحشت چو رو دهد همه جا کنج عزلت است

18. رفتن به کوه و دشت و بیابان چه لازم است؟

19. چون می شود به صبر شکر زهر عادتی

20. منت کشیدن از شکرستان چه لازم است؟

21. در وقت خود، چو غنچه گره باز می شود

22. ممنون شدن ز ناخن و دندان چه لازم است؟

23. چون بندگی به شرط نمودن نه کار توست

24. صائب قبول کردن احسان چه لازم است؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا همی سرخ بود همچو گل سرخ عقیق
* تا همی زرد بودهمچو گل زرد زریر
شعر کامل
فرخی سیستانی