صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1960

1. یک دل هزار زخم نمایان نداشته است

2. یک گل زمین هزار خیابان نداشته است

3. کنعان ز آب دیده یعقوب شد خراب

4. ابر سفید این همه باران نداشته است

5. جز روی او که در عرق شرم غوطه زد

6. یک برگ گل هزار نگهبان نداشته است

7. بر عندلیب زمزمه عشق تهمت است

8. عاشق دماغ سیر گلستان نداشته است

9. خود را چنان که هست تماشا نکرده است

10. هر دلبری که عاشق حیران نداشته است

11. خوان سپهر و سفره خاک و بساط دهر

12. پیش از ظهور عشق نمکدان نداشته است

13. خواهی شوی عزیز، ز چاه وطن برآی

14. یوسف بهای آن به کنعان نداشته است

15. صد جان بهای بوسه طلب می کنی ز خلق

16. دیگر مگر کسی لب خندان نداشته است؟

17. صائب اگر چه قلزم عشق آرمیده نیست

18. در هیچ عهد این همه طوفان نداشته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
* به هواداری آن عارض و قامت برخاست
شعر کامل
حافظ
* فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
* گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
شعر کامل
حافظ