صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1990

1. دل از حریم سینه به مژگان رسیده است

2. کشتی به چار موجه طوفان رسیده است

3. از دل مجو قرار در آن زلف تابدار

4. دیوانه ام به سلسله جنبان رسیده است

5. تا همچو خط لبی به او رسانده ام

6. صد بار بیشتر به لبم جان رسیده است

7. افتاده شو که از پر و بال فتادگی

8. شبنم به آفتاب درخشان رسیده است

9. جز ماه ناتمام، که از خوان آفتاب

10. در زیر آسمان به لب نان رسیده است؟

11. طوق گلوی من شده خلخال ساق عرش

12. قمری اگر به سرو خرامان رسیده است

13. احوال زخم و خنجر سیراب او مپرس

14. لب تشنه ای به چشمه حیوان رسیده است

15. چون شانه تخته الف زخم گشته ام

16. تا دست من به طره جانان رسیده است

17. زان آتشین عذار که خورشید داغ اوست

18. ته جرعه ای به لاله عذاران رسیده است

19. شد بوته گداز، تمامی هلال را

20. رحم است بر سری که به سامان رسیده است

21. لرزد به خود ز قیمت نازل ز سنگ بیش

22. تا گوهرم به پله میزان رسیده است

23. هر چند بسته ام به زنجیر پای من

24. شور جنون من به بیابان رسیده است

25. صائب همان ز غیرت خود درکشاکشم

26. هر چند تیشه ام به رگ کان رسیده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردم کوته نظر در انتظار محشرند
* دیده روشندلان آیینه محشر بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنین پرشور از ان کان ملاحت گر جهان گردد
* رگ تلخی درین بستان به بادامی نمی ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* تأمل کنان در خطا و صواب
* به از ژاژخایان حاضر جواب
شعر کامل
سعدی