صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2085

1. روزی که حرف عشق مرا بر زبان گذشت

2. چون خامه مد زخم من از استخوان گذشت

3. هر رخنه قفس دری از فیض بوده است

4. صد حیف ازان حیات که در آشیان گذشت

5. یک بار دست در کمر بلبلان نزد

6. این موج گل که از کمر باغبان گذشت

7. شد پرده های دیده روشن، قماش ما

8. از بوی یوسفی که بر این کاروان گذشت

9. تا روی آتشین تو بی پرده شد ز شرم

10. آیینه همچو آب ز آیینه دان گذشت

11. برجسته مصرعی است ز دیوان زندگی

12. چون نی ز عمر آنچه مرا در فغان گذشت

13. بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم

14. از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت

15. پیغام وبوسه نیست تسلی فزای من

16. بازآ که اشتیاق من از این و آن گذشت

17. صائب ز صبح شیب و سرانجام آن مپرس

18. چون موسم شباب به خواب گران گذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود
* نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند
شعر کامل
سعدی
* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی
* کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
* باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
شعر کامل
حافظ