صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2373

1. شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد

2. از سر خم خشت را آواره جوش باده کرد

3. کم نشد چون غنچه گل برگ عیش از خانه اش

4. هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد

5. خاکساری سایه را باشد حصار عافیت

6. چرخ نتواند ستم بر مردم افتاده کرد

7. بر لبش از مهر تابان مهر خاموشی زدند

8. صبح از نقش کواکب تا ورق را ساده کرد

9. دامن افتادگی از کف مده کاین کیمیا

10. از برای سربلندان خاک را سجاده کرد

11. پشت بر دیوار دادم تا نظر کردم که بحر

12. از صدف گهواره در یتیم آماده کرد

13. می شود صائب به اندک جنبشی پا در رکاب

14. هر که چون نخل خزان برگ سفر آماده کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور مجنون گذشت و نوبت ماست
* هر کسی پنج روز نوبت اوست
شعر کامل
حافظ
* پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن
* من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
شعر کامل
حافظ
* کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش
* جان شیرین داد و غیر از تیشه نامد بر سرش
شعر کامل
وحشی بافقی