صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2490

1. تا برون آمد به سیر ماه آن مشکین کمند

2. بر فلک ماه تمام از هاله شد زناربند

3. وعده لطف و پیام بوسه ای در کار نیست

4. می کند مکتوب خشکی زخم ما را خشک بند

5. سردمهری لازم چرخ کبود افتاده است

6. برف هرگز کم نمی گردد ازین کوه بلند

7. ای که می خواهی برآیی چون مسیحا بر فلک

8. نیست غیر از رخنه دل راه این بام بلند

9. از ته دل گوش کن ای آتش سوزان، که من

10. در بساط زندگی یک ناله دارم چون سپند

11. صحبت نیکان، بدان را چون تواند کرد نیک؟

12. تلخی از بادام نتوانست بیرون برد قند

13. سیل را خاشاک در زنجیر نتواند کشید

14. رهروان عشق را دنیا نگردد پای بند

15. زلف صائب بر دل خونبار من رحمی نکرد

16. از غبار خط مگر این زخم گردد خشک بند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی
* فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
* ببریده‌اند بر قد سروت قبای ناز
شعر کامل
حافظ
* سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر می‌رود
* صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را
شعر کامل
سعدی