صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2508

1. دامن آنها کز گرانجانان دنیا می کشند

2. بار کوه قاف آسان همچو عنقا می کشند

3. همچو بار طرح می باشند بر دلها گران

4. شوره پشتانی که دست از کار دنیا می کشند

5. می کشند آنان که خار از پاچو سوزن خلق را

6. سر برون از یک گریبان با مسیحا می کشند

7. می دهندش همچو مژگان جا به چشم خویشتن

8. عاشقان گر خار راه عشق از پا می کشند

9. حسرت عشاق افزون می شود در عین وصل

10. موجها خمیازه در آغوش دریا می کشند

11. گرچه لیلی عمرها شد تا ازین صحرا گذشت

12. آهوان گردن همان بهر تماشا می کشند

13. داده ام تا نسبت آن قامت موزون به سرو

14. قمریان از جلوه اش ناز دو بالا می کشند

15. نیست صائب رنگی از می زاهدان خشک را

16. گردنی از دور گاهی همچو مینا می کشند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
* چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
شعر کامل
حافظ
* چشم دل باز کن که جان بینی
* آنچه نادیدنی است آن بینی
شعر کامل
هاتف اصفهانی