صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2730

1. زیر تیغ از جبهه چین مردان می باید گشود

2. بر رخ مهمان در کاشانه می باید گشود

3. عقده از کار پریشان خاطران روزگار

4. با تهیدستی به رنگ شانه می باید گشود

5. ابر نیسان آبرو را می دهد گوهر عوض

6. پیش مینا دست چون پیمانه می باید گشود

7. سیل را خاشاک در زنجیر نتواند کشید

8. در بهاران بند از دیوانه می باید گشود

9. گرچه بر آتش زدن را مشورت در کار نیست

10. فالی از بال و پر پروانه می باید گشود

11. گفتگوی عشق با افسردگان بی حاصل است

12. پیش طفلان دفتر افسانه می باید گشود

13. سر به جیب خاک می باید کشیدن در خزان

14. در بهاران بال و پر چون دانه می باید گشود

15. پنجه کردن با زبردستان ندارد حاصلی

16. سیل چون آمد در کاشانه می باید گشود

17. چون صدف باید اگر لب باز کردن ناگزیر

18. در هوای ابر سر مستانه می باید گشود

19. کوری جمعی که بر لب تشنگان بستند آب

20. چون محرم شد در میخانه می باید گشود

21. خوش بود با تازه رویان بی حجاب آمیختن

22. در هوای ابر سرمستانه می باید گشود

23. ثقل دستار تعین برنتابد بزم می

24. این گرانجان را ز سر رندانه می باید گشود

25. بستگی کفرست در آیین واصل گشتگان

26. از کمر زنار در بتخانه می باید گشود

27. چشم باید بست صائب اول از روی دو کون

28. بعد از آن بر چهره جانانه می باید گشود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدام آلاله می‌بویم که مغزم عنبرآگین شد
* چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار می‌بینم
شعر کامل
سعدی
* گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را
* آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را
شعر کامل
محتشم کاشانی
* تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
* فهم‌ آن زاوّل‌ که قصدش چیست زین زیتون و تین
شعر کامل
قاآنی