صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2837

1. ازان از سیر صحرا خاطرم خشنود می گردد

2. که داغم از سواد شهر مشک اندود می گردد

3. زما اندیشه دارد خصم بی حاصل، نمی داند

4. که چوب بید در آتشگه ما عود می گردد

5. غبار راه هر کس می شوم از پستی طالع

6. پی آزار من زنبور خاک آلود می گردد

7. گر اظهار پشیمانی کند گردون مشو ایمن

8. که بدعهد از پشیمانی پشیمان زود می گردد

9. اگر این است برق بی نیازی غمزه او را

10. متاع کفر و ایمان سر بسر نابود می گردد

11. نمی دانم زیان و سود خود را، اینقدر دانم

12. که سود من زیان است و زیانم سود می گردد

13. به چشم کم به داغ لاله صحرانشین منگر

14. که شمع ایمن اینجا در لباس دود می گردد

15. من از زناریان کفر نعمت نیستم صائب

16. به اندک التفاتی خاطرم خشنود می گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو و طوبی و ما و قامت یار
* فکر هر کس به قدر همت اوست
شعر کامل
حافظ
* نخل بند چمن حسن تو بر قدرت خویش
* آفرین کرد چو نخل قد دلجوی تو ساخت
شعر کامل
محتشم کاشانی
* مرا پیری اگر چون مرده در کافور خواباند
* زکار عشق کی دست و دل من سرد می سازد؟
شعر کامل
صائب تبریزی