صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3003

1. محبت سنگ خارا را ز اهل درد می سازد

2. تجلی کوه را مجنون صحرا گرد می سازد

3. بهشت آرد برون روز جزا سر از گریبانش

4. کسی کز برگ عیش اینجا به داغ و درد می سازد

5. منه بر اختر اقبال دل از ساده لوحیها

6. کجا یک جا قرار این مهره خوش گرد می سازد؟

7. مرا پیری اگر چون مرده در کافور خواباند

8. زکار عشق کی دست و دل من سرد می سازد؟

9. غزال شوخ چشم من خیال وحشیی دارد

10. که با هر کس گرفت الفت، زعالم فرد می سازد

11. زسوز عشق او شد کهربایی استخوان من

12. که روی صبح را خورشید تابان زرد می سازد

13. زعیاری یکی شد خال با خط دلاویزش

14. بلای جان بود دزدی که با شبگرد می سازد

15. مزن لاف شکیب و صبر با هجران او صائب

16. که این درد گرانجان مرد را نامرد می سازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا که مرا شیر غمت صید کرد
* جز که همین شیر شکاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
* دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* دارم به شاهی دسترس، کاو منبع فیض است و بس
* در سایهٔ بال مگس، شاهین پران پرورد
شعر کامل
فروغی بسطامی