صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3038

1. به عزم رقص چون سرو قباپوش تو برخیزد

2. زغیرت خون گل یک نیزه از جوش تو برخیزد

3. زخجلت باغبان بر خاک مالد روی گلها را

4. غبار خط چو از رخسار گلپوش تو برخیزد

5. به استقبال یوسف وا کند آغوش پیراهن

6. عبیری را که از صبح بناگوش تو برخیزد

7. غبار خط مناسب نیست آن رخسار نازک را

8. مگر گرد یتیمی از در گوش تو برخیزد

9. گره گردد زبان غنچه گویا در آن محفل

10. که مهر خامشی از چشمه نوش تو برخیزد

11. تو آن سرو قباپوشی ریاض آفرینش را

12. که صبح از جا به انداز برو دوش تو برخیزد

13. زتمکین نکویی نامه سربسته را ماند

14. خط سبزی که از لبهای خاموش تو برخیزد

15. تو گل در خوابگاه افشانی و من خون خود ریزم

16. که از بهر چه این بی شرم از آغوش تو برخیزد

17. کدامین شعله رخسارست در خاطر ترا صائب؟

18. که سقف آسمان وقت است از جوش تو برخیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن روز که تعلیم تو می‌کرد معلم
* بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* برین گونه گردد همی چرخ پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
* گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
شعر کامل
حافظ