صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3102

1. خوشا رندی که در میخانه اش آن آبرو باشد

2. که چون از پا فتد بالینش از دست سبو باشد

3. گهی زانو به زانو با صراحی تنگ بنشیند

4. گهی همدست ساغر، گاه همدوش سبو باشد

5. بیا ای دردمی فکری به حال خاکساران کن

6. سر ما تا به کی از مغز خالی چون کدو باشد؟

7. زتاب عارضت آب طراوت سوخت در جویش

8. میان مردمان آیینه دیگر با چه روا باشد؟

9. سر خود گیر از بالین ما ای سوزن عیسی

10. که زخم سینه چاکان تشنه خون رفو باشد

11. پریشان گفتگویی کز خط تسلیم سر پیچد

12. بهل تا از رگ گردن طنابش در گلو باشد

13. زجسم خاکی خود زیر بار محنتم صائب

14. که می ترسم غبار خاطر آن تندخو باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عندلیبی راکه ازگل با خیال گل خوش است
* هیچ باغ دلگشایی نیست چون چاک قفس
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز اخوان راضیم تا دیدم انصاف خریداران
* گوارا کرد بر من چاه را از قیمت افتادن
شعر کامل
صائب تبریزی
* ظالم به ظلم خویش گرفتار می شود
* از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را
شعر کامل
صائب تبریزی