صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 315

1. چه گردیدی گره، تخمی پی فردا بکار اینجا

2. به دامن از ندامت قطره چندی ببار اینجا

3. کف افسوس ازین دریای پرگوهر مبر با خود

4. ز گوهر چون صدف لبریز کن جیب و کنار اینجا

5. گره تا می توانی باز کرد از کار محتاجان

6. چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا

7. به شمع موم ممکن نیست زین ظلمت برون رفتن

8. به آه گرم دود از خرمن هستی برآر اینجا

9. ز آغوش کفن چون گل صبوحی کرده برخیزی

10. دو روزی گر توانی صبر کردن بر خمار اینجا

11. نگیرد هیچ کس در دامن محشر گریبانت

12. اگر دامان خود را جمع سازی غنچه وار اینجا

13. به شرم موشکافان قیامت برنمی آیی

14. نظر کن از سر دقت به پشت و روی کار اینجا

15. ز روی شاهدان غیب خجلت می کشی فردا

16. ز گرد جسم کن آیینه دل بی غبار اینجا

17. اگر خواهی که بستر از گل بی خار سازندت

18. مکن زنهار روی خود ترش از زخم خار اینجا

19. ترا در بوته گل بهر آن دادند این مهلت

20. که سیم ناقص خود را کنی کامل عیار اینجا

21. نصیب تلخکامان است صائب میوه جنت

22. دو روزی همچو مردان بر جگر دندان فشار اینجا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باد گیسوی درختان چمن شانه کند
* بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار
شعر کامل
سعدی
* همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی
* دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی
شعر کامل
حافظ
* تابر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
* پنجه های دست مردم سر فرو کرد از چنار
شعر کامل
فرخی سیستانی