صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3170

1. به دل مژگان آن ناآشنا پنهان نمی ماند

2. که خاری گر خلد در دست و پا پنهان نمی ماند

3. برو ای ساده دل این پنبه را بر داغ دیگر نه

4. درین ابر تنک خورشید ما پنهان نمی ماند

5. چو آب از لعل و چون رنگ از رخ یاقوت می تابد

6. صفای دست او زیر حنا پنهان نمی ماند

7. دل ما و نگاهت هر دو می دانند حال هم

8. که حال آشنا از آشنا پنهان نمی ماند

9. زدامان شفق گل می کند هر صبح و هر شامی

10. چو شمع صبحگاهی خون ما پنهان نمی ماند

11. تراوش می کند خون دل از سیمای گفتارم

12. نسیم مشک در جیب صبا پنهان نمی ماند

13. کجا ابر تنک خورشید را آیینه دان گردد؟

14. صفای سینه اش زیر قبا پنهان نمی ماند

15. چه لازم وصف شعر آبدار خود کنی صائب؟

16. اگر دارد گهر آب صفا، پنهان نمی ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
* هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
شعر کامل
جامی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم
* کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم
شعر کامل
سعدی