صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 318

1. فقیری پیشه کن، از اغنیا حاجت مخواه اینجا

2. که از درویش، همت می کند دریوزه شاه اینجا

3. برآ زین خاکدان گر گوشه آسودگی خواهی

4. که چون صحرای محشر نیست امید پناه اینجا

5. ز پستی می توان دریافت معراج بلندی را

6. سرافراز از شکستن می شود طرف کلاه اینجا

7. به دیوان قیامت چون شود حاضر گرانجانی

8. که نتواند قدم برداشت از بار گناه اینجا؟

9. به خون انداختم از حرص نان خود، ندانستم

10. کز اکسیر قناعت مشک می گردد گیاه اینجا

11. ز راه جذبه توفیق، سالک می شود واصل

12. به بال کهربا پرواز گیرد برگ کاه اینجا

13. گزیر از سرمه نبود دیده آهو نگاهان را

14. مکن گر اهل دیدی، شکوه از بخت سیاه اینجا

15. درین عبرت سرا مگشا نظر زنهار بی عبرت

16. که می گردد ز گوهر قیمتی تار نگاه اینجا

17. جهان چون کاروان ریگ دارد نعل در آتش

18. مکن چون غافلان ریگ روان را تکیه گاه اینجا

19. سر از یک جیب با خورشید بیرون آوری صائب

20. ز صدق دل برآری گر نفس چون صبحگاه اینجا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
* که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
شعر کامل
حافظ
* بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول
* من گوش استماع ندارم لمن یقول
شعر کامل
سعدی
* مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم
* که ز خویشتن گزیرست و ز دوست ناگزیرم
شعر کامل
سعدی