صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3214

1. زدل کاری که آید از لب خندان نمی آید

2. گشاد تیر از سوفار چون پیکان نمی آید

3. ندارد اختیاری چشم من در محو گردیدن

4. نظر پوشیدن از آیینه حیران نمی آید

5. بر آن رخسار نازک از نگاه تند می لرزم

6. که طفل شوخ دست خالی از بستان نمی آید

7. نفس در پرده داری صبح می سوزد، نمی داند

8. که مستوری زخورشید سبک جولان نمی آید

9. کناری گیر ای مژگان زچشم خونفشان من

10. که با دریا زدن سرپنجه از مرجان نمی آید

11. دل غمگین زنقل و جام هیهات است بگشاید

12. گشاد این گره از ناخن و دندان نمی آید

13. به یک کس دل نبندد دولت هر جایی دنیا

14. سکندر کامیاب از چشمه حیوان نمی آید

15. ندارد، هر که دارد پیچ و تابی، وحشت از خلوت

16. به پای خود برون زنجیر از زندان نمی آید

17. مجو آرامش از جان مقدس در تن خاکی

18. که خودداری زدست گوهر غلطان نمی آید

19. اگر روشندلی بر تیره بختی صبر کن صائب

20. که بیرون از سیاهی چشمه حیوان نمی آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از دل سنگین لیلی کعبه جان ساختند
* از غبار خاطر مجنون بیابان ساختند
شعر کامل
صائب تبریزی
* پشت طاقت بنفشه را خم شد
* بهر خود در لباس ماتم شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
* که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست
شعر کامل
سعدی