صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3299

1. مرهم زخم مرا شور محبت دارد

2. پنبه داغ مرا صحبت قیامت دارد

3. نیست در آب حیات و دم جان بخش مسیح

4. این گشایش که دم تیغ شهادت دارد

5. خرد شیشه دل از سنگ خطر می ترسد

6. ور نه دیوانه چه پروای ملامت دارد؟

7. بوسه ای از دهن تیغ شهادت نربود

8. خضر از زندگی خویش چه لذت دارد؟

9. نکند چون به دل جمع سیه نامه خویش؟

10. هر که یک قطره گمان اشک ندامت دارد

11. همه کس از دل و جان امت خاموشانند

12. خامشی مرتبه مهر نبوت دارد

13. عذر از بهر تنک مایه شرم است و حیا

14. فارغ از عذر بود هر که خجالت دارد

15. سر نیاورد برون هیچ کس از وادی عشق

16. دانه سوزست زمینی که ملاحت دارد

17. گنه از بس که عزیزست به دیوان کرم

18. عاصی از جرم خود امید شفاعت دارد

19. جلوه گاه دل عاشق ز فلک بیرون است

20. در صف پیش بود هر که شجاعت دارد

21. کمترین پایه اش از دست سلیمان باشد

22. مور هرچند به چشم تو حقارت دارد

23. نیست در پله دیوار قناعت صائب

24. سایه بال هما گرچه سعادت دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طریق حق رو و در هر کجا که خواهی باش
* که کنج خلوت صاحبدلان مکانی نیست
شعر کامل
سعدی
* میل آن دانه خالم نظری بیش نبود
* چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست
شعر کامل
سعدی
* تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر
* ندانمت که در این دامگه چه افتادست
شعر کامل
حافظ