صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 332

1. به هر نوعی که می خواهد دلت بشکن دل ما را

2. که از مستان نمی گیرند خون جام و مینا را

3. ز هجر عافیت دشمن تبی در استخوان دارم

4. که نبضم مضطرب سازد سرانگشت مسیحا را

5. حساب سال و ماه از کارفرمایان چه می پرسی؟

6. چه داند سیل بی پروا شمار ریگ صحرا را؟

7. ازان روزی که جست آهوی او از دام من صائب

8. به ناخن می خراشد سیل اشکم روی صحرا را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
* دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
شعر کامل
حافظ
* تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
* نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* این مرا بس که ز وصل صنمی لاله عذار
* شب‌ و روز و مه‌ و سالم همه فروردینست
شعر کامل
قاآنی