صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3388

1. گوهر عکس لبش گر به شراب اندازد

2. کله عیش، می از جوش حباب اندازد

3. جدل شبنم و خورشید بود مشت و درفش

4. خرد آن به که سپر پیش شراب اندازد

5. کوس شهرت زند از خم چو فلاطون هرکس

6. خشت برگیرد و از دست کتاب اندازد

7. هر که خواهد که کند مشکل عالم را حل

8. دفتر عقل همان به که در آب اندازد

9. نه ز مستی است نمک گر به شراب افکندم

10. چشم تا چند به روی تو حباب اندازد؟

11. غلط اندازی حسن است که آب حیوان

12. پرده بر روی خود از موج سراب اندازد

13. خواب مخمل نبود در گرو افسانه

14. بخت کی گوش به افسانه خواب اندازد؟

15. نگرفته است کس آیینه خورشید به موم

16. چون به رخسار تو مشاطه نقاب اندازد؟

17. صائب از بحر به یک جرعه برآوردی گرد

18. در خور ظرف تو، ساقی چه شراب اندازد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو در باغ نشانند و تو را بر سر و چشم
* گر اجازت دهی ای سرو روان بنشانم
شعر کامل
سعدی
* حافظ ار آب حیات ازلی می‌خواهی
* منبعش خاک در خلوت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* درونت حرص نگذارد که زر بر دوستان پاشی
* شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد
شعر کامل
سعدی