صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3585

1. کل به خون غوطه خورد جزو چو افگار شود

2. دایه پرهیز کند طفل چو بیمار شود

3. باده گر آب حیات است به اندازه خوش است

4. خون چو بسیار شود نشتر آزار شود

5. از پریشان نظری بس که دلم مجروح است

6. زنگ بر آینه ام مرهم زنگار شود

7. هرکجا پرده ز روی تو فتد، بر شبنم

8. دامن لاله و گل بستر بیمار شود

9. دست در دامن مطلب همه جا سیر کند

10. هرکه در راه طلب قافله سالار شود

11. عندلیبان نفس بیهده ای می سوزند

12. این نه کاری است که از پیش به گفتار شود

13. کار چون راست به تدبیر نیاید صائب

14. می برم رشک بر آن دست که از کار شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل بیچارست در زندان عشق
* چون مسلمانی به دست کافری
شعر کامل
سعدی
* چو نخل موم بر و بار ما ملایمت است
* چگونه سینه سپر پیش آفتاب کنیم؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا
* یوسف آن نیست که پیوسته درین چاه بود
شعر کامل
صائب تبریزی