صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 360

1. ازان چون شمع می کاهم درین محفل تن خود را

2. که از ظلمت برون آرم روان روشن خود را

3. نماند نامه ناشسته در دست سیه کاران

4. به صحرای قیامت گر فشارم دامن خود را

5. ز عمر برق جولان آن قدر فرصت طمع دارم

6. که پاک از سبزه بیگانه سازم گلشن خود را

7. من آزاده را در خون کشد چون پنجه شیران

8. ز نقش بوریا سازم اگر پیراهن خود را

9. همان با نفس نیکی می کنم، هر چند می دانم

10. کز احسان نیست ممکن دوست کردن دشمن خود را

11. به خرج برق و باد از جمع کردن رفت کشت من

12. مگر از باددستی جمع سازم خرمن خود را

13. ز چشم عاقبت بین، هر که امید ثمر دارد

14. در ایام بهاران درنبندد گلشن خود را

15. شبی کان ماه سیما شمع خلوتخانه ام گردد

16. کنم با آه اول چشم بندی روزن خود را

17. برد زنگ از دل آیینه تاریک، خاکستر

18. مبدل چون کنم صائب به گلشن گلخن خود را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از توکل در حنا مگذار دست سعی را
* قفل روزی گر کلیدی دارد ابرام است وبس
شعر کامل
صائب تبریزی
* کار من اینست که کاریم نیست
* عاشقم از عشق تو عاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف
* که به تفصیل نظر بر خط و خال تو کنم
شعر کامل
صائب تبریزی