صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3712

1. چه غم ز خاطر ما دیدنی برون آرد؟

2. چه خار از دل ما سوزنی برون آرد؟

3. مرا به گوشه عزلت کشید وحشت خلق

4. خوشا رهی که سر از مأمنی برون آرد

5. درین زمانه که امید دست چربی نیست

6. مگر چراغ ز خود روغنی برون آرد

7. فغان که جاذبه عشق ماه کنعان را

8. امان نداد که پیراهنی برون آرد

9. به آفتاب رسد همچو صبح صافدلی

10. که از جگر نفس روشنی برون آرد

11. چو دود هر که درین خاکدان به خود پیچد

12. امید هست سر از روزنی برون آرد

13. چو غنچه پاک دهانی سرآمدست اینجا

14. که سر به جیب برد گلشنی برون آرد

15. ز درد ما خبرش هست اندکی صائب

16. کسی که گوهری از معدنی برون آرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میان مهربانان کی توان گفت
* که یار ما چنین گفت و چنان کرد
شعر کامل
حافظ
* تو گرم کن نفس خویش را به آتش عشق
* رها کن آن دگران را به زیره و پلپل
شعر کامل
اوحدی
* گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
* گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
شعر کامل
حافظ