صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4070

1. تنها ز باغ خود چمن آرا ثمر خورد

2. آن را که باغ نیست ز صد باغ برخورد

3. با تشنگی بساز که باریکتر شود

4. هرچند رشته آب گهر بیشتر خورد

5. در زیر تیغ حادثه ابرو گشاده باش

6. کاین زخمها ز چین جبین بر سپر خورد

7. روشندلان ز نقش خود آزار می کشند

8. کز جوهر آب آینه بر یکدیگر خورد

9. کلفت درین بساط به قدر بصیرت است

10. سوزن ز خار خون جگر بیشتر خورد

11. تلخی نمی رسد به قناعت رسیدگان

12. در خاک مور غوطه به تنگ شکر خورد

13. جان تازه می شود ز لب روح پرورت

14. هر کس که برخورد به تواز عمربرخورد

15. بی لنگری مکن که سبکسر درین محیط

16. چون کف همیشه سیلی موج خطر خورد

17. هر کس که آشنا به سخن چون قلم شود

18. صائب همیشه زخم نمایان به سر خورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
* در آفتاب سایه شاه و گدا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر،
* ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
شعر کامل
ناصرخسرو
* او را به چشم پاک توان دید چون هلال
* هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست
شعر کامل
حافظ