صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4158

1. آزادگان کجا غم دستار می خورند

2. این پر دلان قسم به سر دارمی خورند

3. حیرانیان عشق چو شبنم در این چمن

4. روزی ز راه دیده بیدار می خورند

5. آنان که ره به نقطه توحیدبرده اند

6. از دل همیشه دانه چو پرگار می خورند

7. از نشاه شراب صبوحی چه غافلند

8. جمعی که باده را به شب تار می خورند

9. بر لوح دل چو مصرع رنگین کنند نقش

10. زخمی که رهروان تو از خار می خورند

11. نقل شراب سنگ ملامتگران کنند

12. رندان که باده بر سر بازار می خورند

13. طوطی به زهر غوطه زد از حرف شکرین

14. مردم همین فریب ز گفتار می خورند

15. با آسمان بساز که آیینه خاطران

16. پیمانه های زهر ز زنگار می خورند

17. مگذر ز خون من که طبیبان مهربان

18. گاهی ز لطف شربت بیمار می خورند

19. از شکر می کنند لب خویش شکرین

20. گر جام زهر مردم هشیار می خورند

21. صائب هزار بار به از آب زندگی است

22. خونی که عاشقان به شب تار می خورند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون غنچه ز جمعیت دل انجمنی ساز
* برگ طرب خویش ز رنگین سخنی ساز
شعر کامل
صائب تبریزی
* در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
* بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
* زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته‌اند
شعر کامل
خاقانی