صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4240

1. آن راکه زخمی از دم شمشیر او بود

2. بی چشم زخم آب حیاتش به جو بود

3. آسودگی به خواب نبیند تمام عمر

4. آن را که خار پیرهن از آرزو بود

5. هرکس زجود پیر خرابات آگه است

6. دستش همیشه در ته سر چون سبو بود

7. دست خود از غبار تعلق کسی که شست

8. جایز بود نمازش اگر بی وضوبود

9. رنگی که نیست عاریتی چون شراب لعل

10. درآفتاب زرد خزان سرخ روبود

11. گر خامه را کند دو زبان جای حرف نیست

12. چون کاغذ دورو طرف گفتگو بود

13. صائب کجا ز عالم بیرنگ بو برد

14. هر کس که قبله نظرش رنگ وبو بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درون فروماندگان شاد کن
* ز روز فروماندگی یاد کن
شعر کامل
سعدی
* ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها
* وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها
شعر کامل
سعدی
* آن نقطه که پیرایهٔ پرگار وجود است
* خالی است که بر کنج لب نوش تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی