صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 438

1. خوش آن آزاده کز مردم نهان دارد فقیری را

2. نسازد گوشه چشم توقع گوشه گیری را

3. خزان دل را خنک از نوبهاران بیش می سازد

4. به ایام جوانی هیچ نسبت نیست پیری را

5. چراغ زندگی را گر جهان افروز می خواهی

6. مده از دست چون دامان شب ها دستگیری را

7. میان زنگی و آیینه صحبت در نمی گیرد

8. به دل های سیه ظاهر مکن روشن ضمیری را

9. ز معنی های بی صورت، دلت گردد نگارستان

10. زنی بر سنگ اگر آیینه صورت پذیری را

11. ندارد حاصلی غیر از پریشان کردن دلها

12. نهان در خاک کن زنهار تخم خرده گیری را

13. خودآرا آنچنان بر جامه ابریشمین نازد

14. که پنداری زبر دارد مقامات حریری را!

15. به قدر غیرت همکار گیرد اوج هر کاری

16. ز من دارند صائب عندلیبان خوش صفیری را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
* پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
شعر کامل
سعدی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ