صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4454

1. خال از دمیدن خط بی انتظارم گردد

2. چون مور پر برآردعمرش تمام گردد

3. از چشم او جهانی دارند مردمی چشم

4. آن آهوی رمیده تا با که رام گردد

5. از حیرت جمالش راه سخن ندارم

6. چون عاملی که باقیش مالاکلام گردد

7. دارد کمال هر چیز عین الکمال باخود

8. خود بوته گدازست چون مه تمام گردد

9. رویش سیاه سازند نام آوران عالم

10. همواره هر عقیقی کز بهرنام گردد

11. در کشور قناعت شام است صبح امید

12. صبح حریص تاریک از فکر شام گردد

13. چون گردهر که گردید باخاک ره برابر

14. از جنبش نسیمی عالی مقام گردد

15. در پرده خموشی است آسایش زبانها

16. خون است رزق شمشیر چون بی نیام گردد

17. صائب شود سر آمد در سر نوشت خوانی

18. روشن سواد هر کس از خط جام گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را
* که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ
* توانگرا دل درویش خود به دست آور
* که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ