صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4983

1. ای فلکها ز فروغ رخ زیبای تو خوش

2. عالم خاک هم از سایه بالای تو خوش

3. چه بهشتی تو که چون کنج لب و گوشه چشم

4. نیست جایی که نباشد زسراپای تو خوش

5. روزت از روز دگر خوشتر ونیکوتر باد

6. که شد امروز من از وعده فردای توخوش

7. نیست ممکن که گشاید ز تماشای بهشت

8. دل هرکس که نگردد ز تماشای تو خوش

9. فیض درابر سیاه و دل شب می باشد

10. می شود وقت دل از زلف سمن سای تو خوش

11. فارغ ازعذر ستم باش که درمشرب ما

12. هست چون لطف بجا، رنجش بیجای توخوش

13. چون مه عید به انگشت نمایندش خلق

14. لب هرکس شود از لعل شکر خای تو خوش

15. چیست دربار توای تاجر کنعان، که شده است

16. دل یک شهر زاندیشه سودای تو خوش

17. چشم بددور زابری بلند تو که هست

18. چون مه عید دل خلق به ایمای تو خوش

19. برتو صائب نمک عشق و جنون باد حلال

20. که مراوقت شد از شور سخنهای توخوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
* کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
* خار و خس وجود به سیلاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
* که آشنا سخن آشنا نگه دارد
شعر کامل
حافظ