صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5141

1. شعله ور گردد ز شور عشق آواز چراغ

2. از پرپروانه باشد پرده ساز چراغ

3. بس که سودا کرده عالم را سیه درچشم من

4. می کند هر کرم شب تابی به من ناز چراغ

5. صحبت روشن ضمیران پرده سوز غفلت است

6. خواب می سوزد چشم ازدیده باز چراغ

7. ما به مهر و مه ز قحط حسن قانع گشته ایم

8. کز تهی چشمی شود روزن نظر باز چراغ

9. دل چو روشن شد زبان لاف کوته می شود

10. کز نسیم صبح باشد بال پرواز چراغ

11. شرم نتواند حجاب حسن عالمسوز شد

12. کی نهان درپرده ماندنور غماز چراغ؟

13. چاره بیهوده نالان منحصر درکشتن است

14. غیر خاموشی ندارد سرمه آواز چراغ

15. رازهای سر به مهر سینه پروانه را

16. می توان دید ازرخ آیینه پرداز چراغ

17. کرد رسوا داغ صائب سوز پنهان مرا

18. شد دهان روزن خاموش غماز چراغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند قرابه گر مسلمان نبود
* او را تو چه گویی که کدو می‌سازد
شعر کامل
خیام
* سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
* دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
شعر کامل
حافظ
* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ