صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5320

1. نیست از گردون غباری بردل بی کینه ام

2. جلوه طوطی کند زنگار درآیینه ام

3. سبزه من می کند نشو و نما در زیر سنگ

4. نیست کوه غم گران بر خاطر بی کینه ام

5. نیستم محتاج کسوت چون فقیران دگر

6. همچو به می روید از تن خرقه پشمینه ام

7. گر چه صد پیراهن از خورشید روشنترشدم

8. همچنان د رخلوت روشن ضمیران پینه ام

9. می کند روز جزا بر طفل بازیگوش من

10. صبح شنبه را خمار عشرت آدینه ام

11. مهره گل گشتم از گرد کسادی گرچه بود

12. کشتی دریایی از آب گهر گنجینه ام

13. من که از نظاره یوسف نمی رفتم ز جا

14. نوخطی دیدم که بازی کرد دل در سینه ام

15. نیست صائب بر دل صاف من از دشمن غبار

16. طوطی خوش حرف سازد زنگ را آیینه ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
* خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
شعر کامل
سعدی
* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
* گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
شعر کامل
حافظ