صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5464

1. ما نفس بر لب به صد رنج و تعب می آوریم

2. پیر می گردیم تا روزی به شب می آوریم

3. روزه حرف طلب دارد لب اهل کرم

4. ما به منزل میهمان را بی طلب می آوریم

5. رزق اگر دارد کلیدی در کف دست دعاست

6. بی سبب ما زور بر پای طلب می آوریم

7. منت مشکل گشایان نی به ناخن می کند

8. زور بر دست دعای نیمشب می آوریم

9. شوخ چشمی بین که پیش در شهوار حسب

10. استخوان پوسیده ای چند از نسب می آوریم

11. بیستون را تیشه ما در فلاخن می نهد

12. برجبین چون چین جواهر از غضب می آوریم

13. صائب از اوضاع ما شوریده احوالان مپرس

14. گوشه ای داریم و روزی را به شب می آوریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای
* رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای
شعر کامل
حزین لاهیجی
* کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
* حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
شعر کامل
حافظ