صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5523

1. به ظاهر گر چه مهری بر لب خاموش خود دارم

2. حباب آسا محیطی در ته سرپوش خود دارم

3. ندارد اختیاری آسمان در سیر و دور خود

4. که این خمخانه را من بیقرار از جوش خود دارم

5. نمی آساید از مشق کشاکش رشته جانم

6. اگر چه بحر را چون موج در آغوش خود دارم

7. کنم با روی خندان تلخکامان را دهن شیرین

8. نیم زنبور تا از نیش پاس نوش خود دارم

9. کند دل هر نفس در کوچه ای جولان ز خود کامی

10. چه خونها در جگر زین طفل بازیگوش خود دارم

11. به قدر بیخودی چون می توان گل چیدن از ساقی

12. درین محفل چه افتاده است پاس هوش خود دارم

13. سراپا یک دهن خمیازه ام صائب از حیرانی

14. اگر چه ماه را چون هاله در آغوش خود دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست
* تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* گر من آلوده دامنم چه عجب
* همه عالم گواه عصمت اوست
شعر کامل
حافظ