صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5617

1. در مصافی که من از آه علم وا کردم

2. کوه اگر بود طرف، بادیه پیما کردم

3. توشه آخرت من ز خرابات وجود

4. مشت خاکی است که در کاسه دنیا کردم

5. گوهری نیست که درد امن این صحرانیست

6. من قناعت به همین آبله پا کردم

7. سفری را که توان گفت به دل بار نبود

8. سفر بیخودیی بود که تنها کردم

9. کمر ساحل مقصود به دستم آمد

10. تا درین قلزم خونخوار کمر وا کردم

11. حیف ازین عمر گرانمایه که از بیخبری

12. صرف طول امل و عرض تمنا کردم

13. پاس اندوه بدارید که من همچو شرر

14. عمر خود در سر یک خنده بیجا کردم

15. چون معنبر نشود بزم دو عالم صائب؟

16. زین گرهها که من از زلف سخن وا کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر دست دهد دامن آن سرو روانم
* آزاد شود دل ز غم هر دو جهانم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دوست دارم که کست دوست ندارد جز من
* حیف باشد که تو در خاطر اغیار آیی
شعر کامل
سعدی
* مهر جمالش از دلِ ویرانه کی شود
* سودای شمع از سیر پروانه کی شود
شعر کامل
جامی