صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5668

1. ما ز بیقدری اگر لایق دیدار نه ایم

2. قابل منع نگاه در و دیوار نه ایم

3. گر چه چون سرو درین باغ نداریم بری

4. از رخ تازه به نظاره گیان بار نه ایم

5. شیوه عشق بود بنده نوازی، ورنه

6. ما به این درد گرانمایه سزاوار نه ایم

7. به گل و خار رسد فیض بهاران یکسان

8. ناامید از نظر مرحمت یار نه ایم

9. گر چه از پاس نفس صورت دیوار شدیم

10. همچنان محرم آن آینه رخسار نه ایم

11. نیست دلبستگیی با تن خاکی ما را

12. برگ کاهیم ولی در ته دیوار نه ایم

13. گر چه باری نتوانیم از دلها برداشت

14. لله الحمد که بر خاطر کس بار نه ایم

15. چشم گویاست گرفتاری ما را باعث

16. به رخ و زلف و خط و خال گرفتار نه ایم

17. درد و داغیم که جا در همه دلها داریم

18. درس عشقیم که محتاج به تکرار نه ایم

19. خود فروشی نبود کار غیوران صائب

20. دلگران از جهت قحط خریدار نه ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو بشکن جوز این تن را بکوب این مغز را درهم
* چرا اندر چراغ عشق چون روغن نمی‌آیی
شعر کامل
مولوی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان
* گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری
شعر کامل
خاقانی