صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5681

1. خیز جان در ره صاحب نفسی افشانیم

2. مگر از سینه غبار هوسی افشانیم

3. سرو را نیست جز دست فشاندن باری

4. ما چه داریم که در پای کسی افشانیم

5. نیست در طالع ما جرأت دامنگیری

6. مشت خاکی به ره دادرسی افشانیم

7. هوس محمل لیلی گرهی بربادست

8. ما که جان را به نوای جرسی افشانیم

9. شکری را که به شیرینی جان می گیرند

10. چه ضرورست به کام مگسی افشانیم

11. شرم داریم که بال چمن آلوده خویش

12. غوطه نا داده به خون در قفسی افشانیم

13. چه بود خرده جان پیش زر گل صائب

14. به که جان در قدم خار و خسی افشانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید گشت از جهان ناپدید
* شب تیره بر دشت لشکر کشید
شعر کامل
فردوسی
* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی
* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی